بیگمان سهروردی اگر نقاش بود جهان تصویر ما دگرگون میشد، از بسیاری جهات میتوان تئوری نورالانوار شیخ را جدای از پیشرو بودن در عرصهی تصور اشیاء ، بنیان و پایهای استوارتر از امپرسیون دانست. در رسالهی عقل سرخ، توصیف پیر سرخروی و شرح چگونگی آن چیزی جز همان رنگشناسی مدرن نیست و درک این مطلب در قرن ششم هجری امری بدیع است. از منظر شیخ جهانِ هستی مراتب و درجات روشنی و تاریکی است و میزان نزدیکی به این دو، مرتبه و موقعیت موجود است. آنچه تمام نقاشان از ورمیر تا رامبراند و مکتب رنگ و نور اروپا کاویدهاند یکجا در فلسفهی شیخ مقتول خفته است، شیخی که درجهی اشراق اشیاء را به وضوح در جملهای فشرده است:
«و هر سپیدی که نور بازو تعلق دارد چون با سیاه آمیخته شود سرخ نماید چون شفق اول شام یا آخر صبح که سپید است و نور آفتاب بازو متعل و یک طرفش با جانب نور است که سپید است و یک طرفش با جانب چپ که سیاه است پس سرخ مینماید و جرم ماه بدر وقت طلوع که اگر چه نور او عاریتی است اما هم به نور موصوف است و یک جانب او با روز است و یک جانباش با شب ، سرخ مینماید و چراغ همین صفت دارد زیرش سپید باشد و بالا بر دود سیاه ، میان آتش و دود سرخ نماید و این را نظیر و مشابه بسیار است.»
اجرا شده در فینِ هرمزگان / آذرماه ۸۹