......[      AhmadAli    Kargaran        ]......

......[ AhmadAli Kargaran ]......

Artist .environmental art & site spesific installation .Born in Gambroon city. Iran.
......[      AhmadAli    Kargaran        ]......

......[ AhmadAli Kargaran ]......

Artist .environmental art & site spesific installation .Born in Gambroon city. Iran.

[ Moon story] داســـــــــــــــــــــــتان مـــــــــــاه

چرا ساختار این برنامه و این نوع کار آشفته است ، اصلن این چه نوع کاریست ؟ با چه دلیلی نامش داستان خوانی است ؟
از قسمت آخر شروع می کنم ، تعریف ما از داستان خوانی چیست ، آیا تعریف مشخصی داریم ؟ مثلن اگر کسی بیاید و داستان را با لحن مناسب و هجای درست واژه ها ،صدای رسا و بی لکنت بخواند و اوج و فرود را رعایت کند این تعریف درست تر است یا اگر مثلن کسی حرکاتی چون تاکید های اشاره ای یا چشمی و در کل ترفند های گیرا به کار اضافه کند ؟ 

 
 
ادامه مطلب ...

[Possible city] شـــــــهر مـُـــــــــــــــــــــــــمکن

خانه مکانی است برای آرامش یک خانواده  و کوچه جایی است برای آرامش چند همسایه .

خیابان آرامشی است برای چند محله و شهرمکانی است امن برای همه ی شهروندان  . حالا که بندرعباس خوب بزرگ شده است شما چند خیابان سراغ دارید برای آرامش ! برای خیال آسوده !  برای بی احساس  خطر از آن گذشتن . 

این نقطه های قرمزو سنگین آوار کسانی است بر حضورتان و رنج آرامش.

در این چند سال گذشته تا کنون بسیاری از ما در برابر این وضعیت ناامن و زور گیری قرار گرفته ایم  . 

این باربندرعباس خفته در برابر شماست ! حالا زیر دست های شما ! هرآن جا که شما یا دوستانتان یا نزدیکانتان در معرض این وضعیت بوده اند  در همان محل روی بندرعباس نشانه ای قرمز بگذارید تا همگی بدانیم چقدر نقطه های قرمز  هستند و ما پراکنده تجربه ای مشترک  داشته ایم . تجربه ای تلخ از

 "شــــــــــــــــــــــــــــــــهر مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــمکن"


  
ادامه مطلب ...

[ self choice / self chance]

self choice / self chance


self choice / self chance
از بهم پیوستن دو واژه "Play" و "Art" ترکیب "Play Art" ساخته می شود که در معنای تحت لفظی می توان هنری که با بازی _البته نه به مفهوم "اَکت"_ همراه باشد را "Play Art" می نامیم .  

ادامه مطلب ...

[shemary]" ﺷــِـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﻤَﺮﯼ"


" ﺷـــــــﻤﺮﯼ"
ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻓﺮﺍﺭﻭﯼ ﺍﺯ ﺩﺍﻝ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺪﻟﻮﻝ ﻫﺎ ﻭ ﺭﺳﯿﺪﻥﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺩﻻﻟﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻨﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ .ﺑﺸﺮ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﯼ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﺭﺟﻌﺖ ﮐﻨﯿﺪ . ﺍﯾﻦﻣﻮﺿﻮﻉ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻓﺮﺍﯼ ﻣﺒﺎﻧﯽ ﻧﻈﺮﯼﯾﺎ ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺟﻊ ﺩﻻﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ
ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﯼ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﻮﻉ ﺑﻬﺮﻩ ﺟﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺮﯼﮐﺎﻣﻠﻦ ﺑﺪﯾﻬﯽ ﺳﺖ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺎ ﺍﻧﺪﺭ ﺧﻢ ﻭ ﭘﯿﭻﺗﯿﻮﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﮔﯿﺮ ﺩﺭ ﺟﺎ ﺯﺩﻩ ﺍﯾﻢ .
ﺍﺯ ﻣﻨﻈﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺧﺮﺩﻩ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭﻣﻮﺍﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺯﻣﺎﻥﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺍﺷﺘﻘﺎﻕ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩﻧﻘﺎﻁ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ ﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮﺟﻊ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻧﺰﺩﯾﮏ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﯾﮑﯽ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ .
ﺟﻨﻮﺏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ خاﺳﺘﮕﺎﻩﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻮﺍﺟﻬﺎﺕ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻣﺮﺍﺳﻢ "ﺍﻫﻞ ﻫﻮﺍ" ﺑﻪ ﺁﯾﯿﻨﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﺑﺎﺯ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.
ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺪﻥ ، ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻭ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻓﺮﺍﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﺍﻝﻭ ﻣﺪﻟﻮﻝ ﻫﺎ ﻭ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺟﻊ ﺩﻻﻟﺖ ﺭﺍ ﻣﻤﮑﻦ ﻣﯽﺳﺎﺯﻧﺪ . ﺭﻗﺼﯿﺪﻥ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻓﻌﻞ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺪﻥ ﻧﯿﺰ ﺍﺯﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ . ﻣﺜﻞ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺷﯿﺮﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﮐﻪﻣﯽ ﺭﻗﺼﺪ ﻭ ﻫﯽ ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﭼﺮﺥ ﻭ ﻧﯿﻢ ﭼﺮﺥ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺎ ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺭﻗﺼﺎﻥ ﺩﺭﮐﻬﮑﺸﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺧﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍﺑﺒﻮﺳﯿﻢ ﮐﻔﺮﺍﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻧﻤﯽ ﺭﻗﺼﯿﻢ.
"
ﺷﻤﺮﯼ " ﺧﻮﺍﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﯾﺶ "ﺳﻮﺍﺣﯿﻠﯽ" ﻣﻌﻨﺎﺩﻫﺪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ، از ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻬﻢ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺲ ﮐﻪ " ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎﯾﯿﺪ"


 

ادامه مطلب ...

[پرفورمنس گفت و گوی ] "Performance Art" dialogue

| پراتیک ذهن  |



پرفورمنس نوعی کار است.کار کردن تنها تعریف متعارفش یعنی عمل فیزیکی نیست ، عمل ذهنی نیز می تواند کار قلمداد شود، کلام می تواند خروجی ای باشد از یک کار ذهنی، در واقع زبان محصول یک پرفورمنس است. بدیهی است که پیش از محصول (زبان) این کار بوده که صورت گرفته است یعنی پرفورمنس در ذهن وجود داشته که منجر به کلام شده و کلام در تداوم خود زبان را آفریده است. با این تعریف پیش از آن که مفهوم و معنا شگل گیرد فرآیندی در ذهن صورت گرفته که منجر به تثبیت آن در یک قرارداد می شود. این قرارداد که بهتر است آن را خروجی نهایی در شکل های متفاوت بنامیم همچون استعاره، سمبل، عبارات اطلاقی و غیره پیش از وقوع در پروسه ای جریان دارند که در بستر لحظه و زمان حال قرار می گیرند
 
ادامه مطلب ...

[Omgarah] اُمــــــــــــــــــــــــــــــگارَه



فرهنگ جنوب همواره در طول زمانهای گذشته صاحب اسطورههایی بوده است که در کنارهی خلیجفارس با زندگی مردماناش عجین گشته است.

حضور اسطوره در زندگی امروزی نقش و کارایی خود را به صورتی متفاوت اعمال میکند، نوعی اسطورهی مصرفی و صنعتی که با پوشش جدید و غیرملموس ظهور کرده است.

اسطوره اگرچه ضرورت خود را در زندگی انسان از خود انسان گرفته است اما تغییر و تحول آن در طول زمان ماهیت و وجود آن را بدل به بخشی از زندگی زیستی کرده است.

این تغییر تدریجی منطبق با زیست زمانی بشر دستمایهی اجرای اُمگاره است و از سویی تاکید بر این مسئله که میتوان با تاملی بیشتر و نگاهی نزدیکتر ارتباط و تعاملی بیشتر با ساحت یک خرده فرهنگ داشت.

امگاره اسطورهای است جنوبی، زنی است که در عمق دریا زندگی میکند و صاحب گهوارهای است و در حال لالایی. سکوت، سردی و آرامش کُند و مرموز او در زیر آبهای عمیق دریای خلیج حکایتی است از غواصان مروارید که در زمانهایی از غور او را دیدهاند. در طول هر غوص از هر غواص شاخ و برگی جدید به این حکایت افزوده شده، هر که در دل دریا در تنهایی و سکوت و حبس نفَس چیزی دیده که دیگری تجربهی آن را نداشته، از این رو در طول زمان این اسطوره شکل و شمایل چندگانه و چند روایتی به خود گرفته است، این ویژگی همان شاخصهی اسطوره است که آن را بدل به ماهیتی سیال میکند.

در این اجرا که شکل آن به صورت مارپیچ طراحی شده بود از مخاطبین خواسته شد تا نفَس خود را حبس کرده و درون آن حرکت نمایند در طول این مسیر، آنها با برداشتن مشتی خاک رنگی، نقش خود را به طرح میافزودند. هر که در هر جا  یا در هر زمان در طول حرکت مارپیچ میتوانست نقش خود را به نقش دیگران اضافه نماید. در پایان هر که در این مسیر مارپیچ تجربه میآزمود نقش دستهای خود را بر آن میافزود. این تعامل و همافزونی همان خصوصیت داستان امگاره است.

 احمد علی کارگران

اجرا: تهران، گالری دست


 

ادامه مطلب ...

[performance Art ] غـــــــسل خـــــــــــــاک

تکلیف پرفورمنس

متن (اثر هنری) در اضلاع سهگانه، هنرمند – اثر – مخاطب، پررنگترین وضعیت است. ارتباط به واسطه متن صورت میپذیرد. با وجود نگاههای متفاوت از سوی منتقدین که گاه منجر به حذف عامل آفرینش و خالق اثر یعنی هنرمند انجامیده یا در صور دیگر حدود هر یک از اضلاع نامبرده بیش یا کم شده اما یک قاعده کلی را نمیتوان در مورد متن منکر شد و آن حضور متن به عنوان واسط کلیدی یا عامل ارتباطی است. با این قاعده شکل حضور متن در طول زمان به طور کلی دو نوع اساسی را به خود گرفته است، شکل ابتدایی آن را می‌‌توان به پیدایش انسان پیش از تقریر و تعریف هنر مدون نسبت داد.

بدیهی است که در این مرحله ارتباط انسانی به واسطه ساده ترین شکلاش یعنی تصویر  ایجادی (اشارات و نشانههای بدنی) صورت میپذیرفته، برای درک مفهوم به شخص مقابل نوعی واسط تصویری از این نوع یا در مراحل بعدی اشارات صوتی و آوایی و در نهایت کلام مصوب شده (قراردادی) به کار گرفته میشد. هر چند این مرحله را نمیتوان در ادراک و شناخت انسان برای خلق و آفرینش هنری پذیرفت چرا که این عمل بیشتر به واسطه نیاز و ارتباط حیاتی صورت میگرفت لیکن پرداخت به آن از زاویه بهکارگیری نوعی واسط میتواند مرجع نهایی این نوشته باشد. اما در مرحله بعد با پیدایش تمدن و اتصال حلقههای بزرگ بشری و حضور هنرمند در این وادی، قراردادی دیگر شکل میگیرد که در مفهوم کلی، هنر تعریف می شود. با این قرار متن هنری شکل حضور خود را در قائده سهگانه تثبیت میکند. ویژگی این واسط با خالق آن ارتباطی پیوسته دارد متن در شکل کلاسیک یا مدرن آن صاحب ویژگی و شمایل تعیین شده است. زیباییشناسی جوهره اصلی آن است و فرم آن در طول حرکت ساخته، شکسته و سپس تغییر میکند. سبکها و مکاتب و روشهای تاویلی متفاوت از دل آن پدیدار میگردد. اما نکته کلیدی در این مرحله شعور و اشراف بر نوع و شاکله متن است. متنی که پس یا پیش از ظهور توسط هنرمند با شمایلی مستقل و مجزا با شعور هنرمند گره خورده و آن را به استقلال میرساند. پس متن حضور دارد در جایگاه خودش با تعریف خودش (کلاسیک، مدرنیسم، پسامدرنیسم). حال برگردیم به مجموع دو مرحله از حضور متن که در وهله اول متن حضور دارد اما تعریف و جایگاه مستقل برای آن قائل نیستیم و در مرحله دوم حضور آن به واسطه تفکر و عمل هنرمند است.

اگر به طور کلی همه شکل این حضور (متن) را نوعی اجرا بنامیم، (چرا که برای پیدایش آن مستلزم فضا و ابزار فضا هستیم) میتوان رویکرد سومی هم در نظر گرفت. اجرا نه از روی نیاز اولیه (مرحله اول) و یا ضرورت تغییر و القاء (مرحله دوم) با تاکید بر طبقهبندی عنوان یا اطلاق مشخص عبارت (منظور از عبارات گرایشها یا سبکهای هنری) بلکه صرف ایجاد فضایی بی آنکه واسط یا متن هنری دارای شاکله مشخص و مدون تعریف شده باشد. با این نگاه اجراء میتواند شکل حضورش همانی باشد که بشر اولیه داشته، سیال، محرک ، تاثیر پذیر و تاثیرگذار. با این تفاوت که برای بودناش شعور و شناخت طراحی شده وجود دارد.

 

غسل خاک

خرداد 89 / تهران / آتلیهی فرهاد گاوزن


 

ادامه مطلب ...