Artist .environmental art & site spesific installation .Born in Gambroon city. Iran.
Artist .environmental art & site spesific installation .Born in Gambroon city. Iran.
حدود دو ماه ازبرگزاری اولین فرش خاکی هرموز گذشته است و قرار است بهمن ماه سومین رویداد هنر هرمز را برگزار کنیم از آنجاییکه تاکید بر مستقل بودن رویداد است و هیچ منابع مالی در اختیار گروه نیست تصمیم می گیرم برای تامین هزینه های رویداد پروژه ای را در بندرعباس قبول کنم قبل از اتمام و تحویل کار در قرار داد قید کردم که به جای دستمزد امکانات و ابزار را برای خودم داشته باشم با این قصد که این امکانات را برای رویداد بکار بگیرم . پروژه که تمام شد با همراهی دوستان چند روز قبلش ابزار و وسایل را برداشتیم و به محل برگزاری رفتیم طبق معمول ساحل شرقی هرموز روبروی سنگ غراب کمپ کردیم ،گروه در عرض چند روز محدوه ی جشنواره را پاکسازی کرد، دستشویی های صحرایی آماده شد و برای نشست های شبانه و کارگاه ها نیز در مرکز کمپ جایگاهی ساختیم شب قبلش با هنرمندان هسته فکری رویداد، برنامه ریزی را انجام دادیم، از سال 1383 که اولین رویدادها به صورت کوچک و جمع و جور انجام می شد «ایمان کیخا »همیشه همفکر، خوش فکر و همراه من بود و بعد ها هم که به زاهدان رفت به هر طریقی خودش را به برنامه های هرموز رساند ،» محمد سایبانی» هم که مرد همیشگی هنر هرمز بوده و هست و البته به این جمع دو سالی می شد که «محمد بانوج» هم پیوسته بود ، هادی بانوج و امین تیماس هم از سال 86 با ما همراه شدند و توانایشان در همین یک سال موثر و مفید بود . سال قبل « لاله فلاحتی» که تازه از مالزی برگشته بود و حکم استادی را برای همه ی ما داشت همراه مان شد ،حضورش همیشه برای همه هنرمندان دلگرمی بود و پر از انرژی . سه شب برگزاری رویداد را تا صبح نخوابید و همه ی توانش را برای بهتر شدن رویداد گذاشت.
از ماه ها قبل که برنامه ریزی را برای این رویداد انجام می دادیم برنامه این شد که علاوه بر دعوت از همه هنرمندان برای اجرای اثر ، اساتید مهمان امسال دو گروه باشند چند هنرمند برگزار کننده کارگاه های عملی و تئوری و هنرمند مطرح کشوری که علاوه بر تولید اثر و حضورش در رویداد بازتاب فعالیت های هنری در هرمز را هم با توجه به جایگاهش داشته باشد . سیف اله صمدی و هدیه تهرانی با هم آمدند و باوند بهپور با گروه کات آرتیست ها آمد .
( سال ها بود که اصرار داشتم که هنر خارج از مرکز مهم است و نادیدن شدن آن نه به دلیل کیفیت و یا کمیت هنر دور از مرکز، بلکه معضل بزرگتری است و نگاه نادرست هنری تنها بخش کوچکی از آن است در ساحت کلان سیاست ورزی و توسعه ناهمگون در همه ی امور مسبب این وضعیت است)
آن سال هم تاکید داشتم که سه اصل همیشگی همچنان اعمال شود :
یک) رویداد به صورت غیر رقابتی برگزار می شود و هیچ اثری قضاوت نخواهد شد .
دو ) انجام کارها به صورت گروهی و تیم وورک باشد.
سه ) هیچ اثری به لحاظ محتوا و اجرا حذف و یا سانسور نخواهد شد .
آنچه ازابتدا مورد تاکیدم بود در وهله اول جنبه آموزشی و برگزاری کارگاه های هنر معاصر در رسته های پرفورمنس آرت ، هنر تعاملی، هنر چیدمان ، هنر صدا و سایر رشته های مرتبط بود، بدون آنکه تمایزی داشته باشند . البته شرایط حضور در رویداد هم مثل سالهای قبل بود و هر شرکت کننده می بایست با هزینه خودش در رویداد حضور داشته باشد امکانات و لوازم اسکان و مواد غذایی را خودش تهیه کند و برای رونق اقتصاد کم در آمد محلی ، علاوه بر استفاده از وسایل نقلیه جزیره خریدهای خود را نیز از اقتصاد خرد محلی انجام دهد. در واقع رویدادهای هنری که از چند سال قبل در هرموز برنامه ریزی و اجرا کرده بودیم تا حدودی توانسته بود تغییراتی در کسب و کار محلی انجام دهد خصوصن بعد از اجرای فرش خاکی که این تاثیر مشهود بود .
اما آنچه آن سال بصورت ملموسی در رویداد انرژی و فضای مثبت را به همراه آورد حضور مردی یگانه و ویژه بود که با وجود آنکه 76 سال سن داشت هیچ حس نمی کردی خستگی دارد یا کم می آورد ،» ایرج زهری» از آلمان آمده بود و با دل و جان سه روز تمام در کنار هنرمندان و پا به پایشان در جزیره حرکت کرد . اول صبح پیش از همه وسط کمپ رویداد بود و تا غروب یکسره آموزش می داد و همه را دور خودش جمع می کرد . مرد عجیبی که انگار روح جزیره با او یکی شده بود . چهار سال بعد که خبر در گذشتش آمد برای همه ی ما باورش سخت بود هر چند تا هنوز « ایرج زهری « هر روز صبح اول وقت، پیش از طلوع در هرموز بلند می شود و برای خورشید می رقصد . همانطور که آن سال ده ها نفر را هر صبح در هرموز سال 1387 رقصاند و به سوی خورشید برد .
احمد علی کارگران
جزیره هرموز